محمد صادق باطنی،  در ابتدا با اشاره به خواستگاه سوادرسانه‌ای در دنیا گفت: بر اساس مطالعات  دانشمندان رفتار از شناخت نشات می‌گیرد و شناخت ریشه در ابزار شناختی افراد دارد. درواقع تفاوت رفتارها و گرایش‌ها به‌خاطر تفاوت در ابزار شناختی است. همین ابزار شناختی می‌تواند امیرالمومنین (ع) را برای یک عده پیشوا کند و برای عده‌ای منجر به شناختی از ایشان شود که که بعد از شهادت ایشان در مسجد بگویند مگر امیرالمومنین (ع) نماز می‌خواند ؟! پس ابزار شناختی عنصری مهم است که ما در تحلیل‌ رفتارهای اجتماعی به آن توجه نمی‌کنیم.

در مسئله قتل رومینا اشرفی توسط پدرش، عده‌ای از افراد جامعه از مسئله حقوق زنان به موضوع می‌پرداختند که چرا در کشور به حقوق زنان توجه نمی شود، عده‌ای دیگر از منظر خشونت علیه کودکان به بحث ورود کردند .و هرکس از یک منظر به بحث ورود کرد. اما در آن زمان یک ویدئویی از گفت و گو با عموی رومینا منتشر شد که جملات جالبی داشت. او  در بخشی از آن ویدئو گفت: «رومینا تلفن همراه نداشت، وقتی که بحث سامانه شاد مطرح شد ما یک گوشی در اختیار او قرار دادیم. این باعث شد رومینا وارد اینستاگرام شود و یکسری لایو در صفحه اینستاگرامش منتشر کند. پدر رومینا با دیدن این لایوها دیوانه شده بود و نمی دانست چکار باید بکند.»

 حالا با این تحلیل می‌توان گفت جامعه پس از کشته شدن یک دختربچه توسط پدرش به دنبال ریشه یابی مسئله است اما در جاهای غلطی  به دنبال آن می‌گردد و هیچ کس از این زاویه  به موضوع نگاه نمی‌کند که یک موجود جدید به اسم تلفن هوشمند وارد زندگی‌ها شده، که افراد به غیر هوشمندانه‌ترین حالت ممکن از آن استفاده می‌کنند. اینجاست که کلید واژه‌ی سوادرسانه‌ای در جامعه برجسته‌تر می شود. پس سواد رسانه‌ای را باید در نقطه شناخت نسل جدید از طریق ابزار شناختی آن‌ها (تلفن‌های همراه) و شناساندن شیوه جدید زندگی به نسل جدید از طریق شناساندن ابزارشناختیشان به آن‌ها دید.